فهرست مطالب

مجله زیست شناسی ایران
سال بیست و دوم شماره 2 (تابستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/07/21
  • تعداد عناوین: 18
|
  • زهره آتشگاهی، حمید اجتهادی*، حبیب زارع صفحه 193

    کشور ایران یکی از مراکز مهم تنوع گیاهی دنیای قدیم به حساب می آید و نزدیک به 22 درصد از 8000 گونه گیاهی ایران، انحصاری هستند. جنگلهای شمال ایران با شرایط اکولوژیک متمایز خود، بخش مهمی از تنوع زیستی گیاهی سرزمین ایران را به خود اختصاص داده و از این نظر دارای ارزش زیادی است. شناخت عناصر گیاهی موجود در یک منطقه به عنوان مطالعه ای زیربنایی برای تحقیقات اکولوژیکی، مدیریت و حفاظت گیاهان محسوب می شود. عرصه های جنگلی شرق دودانگه ساری با مساحتی بیش از 8000 هکتار به جهت سیمای رویشی جالب از نظر حضور اجتماعات متنوع جنگلی و ترکیب گونه ای آن زمینه مناسبی برای فعالیتهای تحقیقات فلورستیک فراهم نموده است. این پهنه رویشی، در 80 کیلومتری جنوب شهرستان ساری و در محدوده جغرافیایی 53 درجه و 20 دقیقه تا 53 درجه و 25 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 7 دقیقه تا 36 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی واقع شده است. ارتفاع آن از 700 متر تا 2010 متر از سطح دریا متغیر و متوسط بارندگی سالیانه آن 741 میلی متر است. نمونه برداری از پوشش گیاهی منطقه در سال 1385 در سه مرحله به ترتیب در ماه های اردیبهشت، خرداد و آبان انجام گرفت. پس از شناسایی دقیق گونه های گیاهی، برای هر گونه علاوه بر نام علمی گونه، کوروتیپ و شکل زیستی آن نیز با استفاده از منابع موجود ثبت شد. 237 گونه شناسایی شده از این پهنه رویشی مربوط به 7 تیره گیاهی از پتریدوفیتها و تعداد 60 تیره از نهاندانگان است. بیشترین تعداد گونه ها مربوط به تیره های Asteraceae، Lamiaceae و Rosaceae بودند. گروه بندی گونه ها بر مبنای طبقه بندی زیستی رانکایر نشان داد که همی کریپتوفیتها (46 درصد)، ژئوفیتها (19 درصد)، فانروفیتها (17 درصد)، تروفیتها (14 درصد) و کامفیتها (4 درصد) از گونه های منطقه را به خود اختصاص می دهند. از نظر کوروتیپ، براساس روش زهری، بیشترین عناصر رویشی مربوط به ناحیه اروپا - سیبری (حوزه هیرکانی) و سپس عناصر اروپا - سیبری - مدیترانه ای- ایران-تورانی است.

    کلیدواژگان: مطالعه فلورستیک، شکل زیستی، کوروتیپ، مازندران، ایران
  • راضیه تقوی زاد، احمد مجد، سن نظریان صفحه 204
    به منظور دستیابی به مقایسه گرده شناختی گیاهانی که توسط زنبور عسل درماه های مختلف مورد ملاقات و جمع آوری قرار می گیرند از روش های مشاهده مستقیم و نصب تله گرده گیر استفاده گردید. جمع آوری و برداشت گرده های حمل شده به هر کندو با رعایت فواصل زمانی 3 روز، در ماه های خرداد تا پایان شهریور سال 1383 در منطقه سیراچال با وسعت 1500 هکتار و با حداقل ارتفاع 1780 متر و حد اکثر 2910 متر از سطح دریا انجام پذیرفت. از گرده های نمونه های گیاهان منطقه و گرده های به دست آمده از تله گرده گیر با روش استولیز ارتمن لام میکروسکوپی تهیه شد و شناسایی بر اساس مقایسه آنها انجام شد. مشاهده نمونه ها و عکس برداری ها توسط میکروسکوپ «آنالیز تصویری» با نرم افزار Live 3000 و در برخی موارد با میکروسکوپ الکترونی SEM نیز انجام گردید. مقایسه ها بر اساس خصوصیات دانه گرده (شکل، اندازه، تعداد منفذ و شیار...) از دو نمای استوایی و قطبی و از دو دید کناری و سطحی انجام شد. ساچمه های گرده به دست آمده از تله گرده گیر در هر ماه بر اساس رنگ جدا و وزن شده و درصد تراکم آنها تعیین گردید. بررسی ها نشان داد که 18تیره با 85 گونه گیاهی مورد استفاده زنبور عسل هستند. بیشترین میانگین درصد وزنی گرده های جمع آوری شده در تله گرده گیر 6/47 درصد مربوط به گرده های زرد رنگ بود که به طور عمده از گیاه غالب منطقه یعنی زرشکL. Berberis vulgaris می باشد. گرده های زیتونی رنگ با درصد وزنی 23 به طور عمده از گیاه چوبک ایرانی Boiss. Acanthophyllum microcephalum و بعد از آن گرده های نارنجی رنگ با درصد وزنی 58/9 بیشتر از گیاه ریش قوشCrepis sancta L. در درجات دوم و سوم قرار داشتند. فراوان ترین گونه های گیاهی مورد استفاده زنبور عسل به ترتیب متعلق به تیره های زرشک، میخک، مرکبان، گل سرخیان و بارهنگ بودند ولی متنوع ترین تیره های گیاهی مورد استفاده زنبورعسل به ترتیب: مرکبان، نعنائیان، بقولات، شب بو و جعفری بودند. اندازه اکثر گرده های آورده شده به کندوها، (7/84 درصد کل گرده ها) کوچک و بسیار کوچک بوده اند، بنابراین گرده افشانی غیر مستقیم شانس باروری در این گیاهان را افزایش می دهد. گرده های شیاردار، چسبناک، خاردار و چند منفذی که حمل راحت تری برای زنبور دارند فراوان تر بودند. گرده های دارای اشکال کروی و نزدیک به کروی بیش از سایرین (7/44 درصد کل گرده ها) به کندوها آورده شده بودند.
    کلیدواژگان: جام گل، دانه گرده، زنبور عسل، فنولوژی، گرده افشانی
  • سعید زارع ده آبادی، زهرا اسرار صفحه 218
    آلودگی خاکها با فلزات سنگین، از طریق فعالیتهای بشری در مناطق صنعتی، درحال حاضر به عنوان یکی از مهمترین تنشهای محیطی برای گیاهان محسوب می شود. این تحقیق به منظور مطالعه تاثیر غلظتهای مختلف عنصر روی بر القای تنش اکسیداتیو در گیاه نعناع سبز و تاثیر آن بر پاسخهای آنتی اکسیدانی و تجمع برخی عناصر ضروری در این گیاه انجام گرفت. گیاهان به مدت 16 هفته در اتاق رشد با شرایط کنترل شده و محلول غذایی حاوی غلظتهای متفاوت فلز روی کشت داده شدند. میزان وزن خشک یا بیوماس اندامهای مختلف، به عنوان مهمترین پاسخ گیاه در برابر تنش، در گیاهان تیمار شده با غلظتهای بالا روی کاهش معنی داری داشت. محتوای ترکیبات فنلی مانند فلاونوئیدها و آنتوسیانین ها در گیاهان تیمار شده نسبت به گیاه کنترل با افزایش غلظت روی در محلول غذایی افزایش نشان داد. افزایش میزان پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی و نیز افزایش محتوای آسکوربات کل در اثر تیمار عنصر روی می تواند دلیلی بر این فرضیه باشد که فلز روی سبب القای تنش اکسیداتیو در گیاه نعناع شده است. غلظتهای بالای روی در محلول غذایی موجب کاهش غلظت عناصر آهن و روی در اندام هوایی نسبت به ریشه، کاهش میزان جابجایی این عناصر و تجمع بالای آنها در ریشه گیاه گردید. بطور کلی شاید بتوان گفت، غلظتهای بحرانی روی با تحریک واکنشهای اکسیداتیو واختلال در عملکرد آهن باعث بروز برخی اثرات سمیت در گیاه نعناع شده است.
    کلیدواژگان: آسکوربیک اسید، تنش اکسیداتیو، فلاونوئیدها، روی، نعناع خوراکی
  • لیلا زینالی یادگاری، رضا حیدری، ژیرایر کاراپتیان صفحه 229

    گیاه سویا (Glycine max) یکی از گیاهان بومی مناطق گرمسیری است که در مناطق معتدله نیز به فراوانی کشت می شود. به علت اهمیت غذایی و دارویی این گیاه و نیز حساس بودن آن نسبت به دمای محیط رشد و حیاتی بودن سلامت غشا های زیستی در ادامه رشد و تولید محصول، اثر پیش تیمار دمای پایین غیر انجمادی و پاسخ گیاه به این دما مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا گروهی از دانه رستهای 10 روزه سویا به دمای 15 درجه سانتی گراد (پیش تیمار سرما) و گروهی دیگر به دمای 25 درجه سانتی گراد (بدون پیش تیمار سرما) برای 24 ساعت منتقل شدند. سپس هر دو دسته به دمای 4 درجه سانتی گراد (تیمار سرما) انتقال یافتند. پس از 24 ساعت همه گیاهان به دمای 25 درجه سانتی گراد(فاز بهبودی) منتقل شده و بعد از 24 ساعت نمونه برداری انجام شد. نمونه برداری هر 24 ساعت یکبار و بطور منظم از تیمارها و گروه شاهد در سه تکرار انجام گرفت. با اندازه گیری فعالیت آنزیمهای آسکوربات پراکسیداز(APX)، گایاکل پراکسیداز((GPX و میزان هدایت الکترولیتی غشا، مشخص شد که اعمال پیش تیمار سرما، باعث افزایش مقاومت گیاه در برابر سرمای متعاقب آن شده و توان زیستی گیاه را به میزان زیادی افزایش می دهد و نیز گیاهان پیش تیمار دیده سریعتر از گیاهان بدون پیش تیمار به حالت عادی بر می گردند.

    کلیدواژگان: آنتی اکسیدان، آسکوربات پراکسیداز، پیش تیمار سرما، گایاکل پراکسیداز، هدایت الکترولیتی
  • اعظم سادات نوری، ، ، خسرو منوچهری کلانتری، مظفر شریفی، عباس طاهرنژاد، سید منصور میرتاج¬الدینی صفحه 237
    به منظور بهبود وضعیت پوشش گیاهی و زیر کشت بردن زمینهای بایر کشور شناخت و بررسی عوامل موثر بر رشد گیاهان به ویژه عواملی که باعث افزایش مقاومت و سازگاری گیاهان با شرایط نامساعد محیطی مانند کمبود آب و مواد غذایی می شوند، ضرورت دارد. میکوریزای وزیکولار آربوسکولار یکی از رایج ترین همزیستی ها می باشد که بر بقا و سازگاری گیاهان در محیط های سخت موثر است و درجذب آب و عناصر غذایی مانند فسفر، نیتروژن، پتاسیم و سایر مواد معدنی به گیاه کمک می کند. با توجه به اهمیت قارچهای میکوریزی و شرایط محیطی موثر بر همزیستی میکوریزی 14 گونه گیاهی از 11 منطقه در استان کرمان بررسی شدند. در این مطالعه سنجش غلظت عناصر مس و روی در خاک و ریشه گیاه، ویژگی های فیزیکی خاک شامل pH و بافت، پارامترهای بیولوژیکی شامل درصد آغشتگی میکوریزی، تعداد هاگ در خاک و شناسایی گونه قارچ و گیاه صورت گرفت. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری در غلظت روی موجود در ریشه گیاهان و غلظت مس خاک مناطق مختلف وجود داشت، ولی همبستگی معنی داری بین تغییرات غلظت عناصر خاک و ریشه مشاهده نشد. بررسی آغشتگی میکوریزی نشان داد که از بین 14 گونه مطالعه شده 10 گونه آغشتگی میکوریزی داشتند و همبستگی معنی داری بین تعداد هاگ و درصد آغشتگی، بین pH و غلظت روی موجود در خاک، بین pH و بافت خاک مشاهده شد. گونه های گیاهی مشاهده شده متعلق به خانواده های Chenopodiaceae، Fabaceae، Asteraceae، Lamacieae، Zygophylaceae،Boraginaceae، Euphorbiaceae، Thymelaceae، Cupressaceaeو گونه های قارچ متعلق به سه جنس Glomus، Entrophospora و Acaulospora بودند. هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی بود و هیچ گونه تیماری اعمال نگردید. بطور کلی برای استفاده گسترده از میکوریز در عرصه کشاورزی و توسعه پوشش گیاهی باید مطالعات بیشتری در طبیعت و تاثیر عوامل محیطی بر روی همزیستی میکوریزی صورت گیرد.
    کلیدواژگان: روی، کرمان، مس، همزیستی میکوریزی
  • فاطمه سفیدکن، فاطمه عسکری، لیلا صادق زاده، پرویز اولیاء صفحه 249
    امروزه بیش از 22000 سویه سالمونلا، به عنوان عوامل ایجاد بیماری های عفونی تشخیص داده شده اند. با شناسایی سویه های مختلف سالمونلا، تدریجا ارگانیسم های مقاوم به دارو نیز پدیدار شده و بر معضلات درمانی، افزوده است. هرچند این پدیده را به علل مختلفی نسبت داده اند ولی یکی از علل مهم آن را مصرف گسترده آنتی بیوتیکها در حیوانات ذکر کرده اند. با توجه به مقاوم بودن سویه های مختلف سالمونلا به بسیاری از آنتی بیوتیکهای رایج، در حال حاضر، یافتن داروهای موثر بر سالمونلا به ویژه ترکیبهای طبیعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این تحقیق اثر اسانس سه گونه مرزه بر علیه سالمونلا پاراتیفی A و B مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور، سرشاخه گلدار S. bachtiarica، S. mutica و S. edmondi در مرحله گلدهی کامل از رویشگاه های طبیعی آنها در استانهای یزد، خراسان و کرمانشاه جمع آوری گردید و پس از خشک شدن در محیط آزمایشگاه، به روش تقطیر با آب، مورد اسانس گیری قرار گرفت. سپس ترکیبهای تشکیل دهنده اسانسها با استفاده از کروماتوگرافی گازی تجزیه ای (GC) و گازکروماتوگراف متصل به طیف سنج جرمی (GC/MS) و محاسبه اندیس های بازداری، مورد شناسایی قرار گرفت. برای بررسی اثر ضد میکروبی اسانسها، با استفاده از DMSO غلظتهای 5/2 درصد و 5 درصد از اسانس تهیه شده و به روش دیسک دیفیوژن اثر این غلظتها بر روی رشد دو نوع میکروب (Salmonella paratyphi)با اندازه گیری قطر هاله عدم رشد به دست آمد. میکروبهای مورد مطالعه سالمونلا پارا تیفی A و B. بودند. نتایج نشان داد که بازده اسانس S. bachtiarica، S. mutica و S. edmondi به ترتیب 15/2، 31/2 و 0/1 درصد بود. کارواکرول (5/66 درصد) و پارا-سیمن (2/15 درصد) اجزای اصلی اسانس S. bachtiarica، کارواکرول (9/30 درصد)، تیمول (5/26 درصد)، گاما-ترپینن (9/14 درصد) و پاراسیمن (3/10 درصد) ترکیبهای عمده در اسانس S. mutica و پارا-سیمن (1/61 درصد)، گاما-ترپینن (6/9 درصد) و تیمول (0/5 درصد) بیشترین ترکیبها در اسانس S. edmondi بودند. نتایج حاصل از میانگین سه تکرار این مرحله نشان داد که غلظتهای 5/2 و 5 درصد اسانسها باعث ایجاد هاله عدم رشد برای سالمونلا پارا تیفی A به ترتیب در مورد S. bachtiarica به میزان 8 و11، در مورد S. mutica 8 و 10 و در مورد S. edmondi 7 و 11 میلی متر و به همان ترتیب هاله عدم رشد برای سالمونلا پارا تیفی B (9 و 11)، (8 و 12) و (6 و 12) میلی متر شده است. نتایج حاصل نشان از قدرت مهار کنندگی و میکروب کشی بالای اسانسهای فوق داشت. به نظرمی رسد حضور تیمول، کارواکرول، پارا-سیمن و گاما-ترپینن در اسانسهای مورد مطالعه می تواند باعث وجود خواص ضد میکروبی در آنها باشد.
    کلیدواژگان: سالمونلا پاراتیفی، اثرات ضدمیکروبی، اسانس، Satureja mutica، Satureja edmondi، Satureja bachtiarica، تیمول، کارواکرول
  • جواد حامدی، حمید مقیمی، عباس عباسی روح اللهی صفحه 259

    کلاولانیک اسید یک آنتی بیوتیک مفید تجاری است که توسط Streptomyces clavuligerus در فرمانتورهای همزن دار تولید می شود. این باکتری رشته ای، بشدت هوازی و حساس به نیروی برش است. با توجه به اهمیت فراوان میزان اکسیژن محلول(Dissolved oxygen tension-DOT) دور همزن در رشد سویه مولد و تولید کلاولانیک اسید، در این پژوهش اثر غلظتهای مختلف اکسیژن محلول و دورهای مختلف همزن در رشدS. clavuligerus DSM738 و تولید کلاولانیک اسید بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد میزان DOT 20 درصد و دور همزن 700 به ترتیب با g/l 61/0 و 85/0 موجب تولید بیشترین میزان کلاولانیک اسید شده اند. همچنین افزایش دور همزن بیشتر از 700 اثر منفی شدید در تولید آنتی بیوتیک داشته است. افزایش میزان اکسیژن محلول از 20 درصد باعث افزایش رشد سلولی شده اما تولید آنتی بیوتیک را کاهش داده است. در rpm 200 و اکسیژن محلول 10 درصد، رشد و تولید آنتی بیوتیک نیز بشدت کاهش یافته است.

    کلیدواژگان: دور همزن، اکسیژن محلول، کلاولانیک اسید
  • صدیقه فابریکی اورنگ، مسعود شمس بخش، مختار جلالی جواران، جعفر احمدی صفحه 271
    با توجه به قدمت کشت و کار ارقام متنوعی از خربزه و طالبی در ایران، بنظر می رسد ذخایر ارزشمند و غنی ژنتیکی از این گیاه در ایران وجود داشته باشد. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی 54 توده خربزه و طالبی جمع آوری شده از یازده استان کشور شامل استانهای اصفهان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، خراسان رضوی، یزد، کرمان، کرمانشاه، ایلام، زنجان، اردبیل و همدان با استفاده از نشانگرهای ISSR بررسی گردید. در مجموع 11 آغازگر که دارای توالی های ساده تکراری (ریزماهواره ای) بودند برای تکثیر قطعاتی از DNAی ژنومی گیاه استفاده شد. در این بررسی 84 مکان ژنی امتیاز بندی شدند که از این تعداد 63 مکان چند شکلی نشان دادند. برای ارزیابی شباهت ژنتیکی میان توده ها از تحلیل خوشه ایبا استفاده از ضریب تشابه جاکارد با روش UPGMA استفاده گردید. میانگین فاصله ژنتیکی میان توده ها (با استفاده از ضریب تشابه جاکارد) 74/0 و میانگین محتوای اطلاعات چند شکل (PIC) 84/0 بود. آغازگر (AC)8G بالاترین مقدار PIC (92/0) را دارا بود. بررسی دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ایتنوع بالایی را در بین ژنوتیپهای مورد مطالعه نشان داد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین ژنوتیپ های بیرجند و تیل زرد و کمترین فاصله ژنتیکی بین ژنوتیپهای گرگاب و یزدی بود. نتایج این پژوهش نشان داد که نشانگرهای ISSR بطور موثری می توانند برای مطالعه تنوع ژنتیکی توده های خربزه و طالبی استفاده شوند و از میان آغازگرهای استفاده شده، آغازگر(AC)8G مناسب ترین آغازگر برای مطالعات بعدی تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: خربزه، طالبی، تنوع ژنتیکی، نشانگر ISSR
  • مرجان محمدعلی تجریشیو، علی هاتف سلمانیان، امیر موسوی، دانیال کهریزی صفحه 282
    پایداری و نحوه توارث ژنهای منتقل شده به گیاهان تراریخت، یکی از جنبه های مهم در بررسی نسلهای بعدی این گیاهان به شمار می رود. بررسی حاضر بر روی گیاهان کلزا تراریخت نسل T1 حاوی ژن جهش یافته EPSPS (منشاء باکتری E. coli) انجام پذیرفت. برای این منظور و در مرحله اول، با توجه به همراهی و نزدیکی ژن مقاومت به کانامایسین (nptII) و EPSPS، توانایی بذور حاصل از نسل اول گیاهان تراریخت از نظر رویش بر روی محیط گزینشگر حاوی mg/l 15 آنتی بیوتیک کانامایسین بررسی شد. گیاهچه هایی که در محیط گزینشگر، سبز باقی مانده و ریشه ایجاد کردند، به عنوان گیاهان متحمل و دارای ژن جهش یافته در نظر گرفته شدند. تجزیه آماری و آزمون کای اسکور (0/05= p) در تفرق نتاج نسل T1 نشان داد که نحوه توارث پذیری تراژنها به صورت تک نسخه ای غالب و مطابق توارث مندلی می باشد. در مرحله بعد آنالیزهای مولکولی بر روی گیاهان متحمل، حضور و بیان ژنهای EPSPS جهش یافته با منشاء باکتریایی را به ترتیب از طریق آزمایشات PCR و RT-PCR مورد تایید قرار داد. نتایج نشان داد که بیان این ژن در گیاه تراریخت توانسته است اثرات سوء گلایفوسیت را کاهش دهد. انتقال و رشد گیاهان نسل اول در شرایط گلخانه ای نشان داد که این گیاهان دارای قدرت زادآوری و فنوتیپ طبیعی هستند.
    کلیدواژگان: کلزا (Brassica napus L، ، )، گلایفوسیت، EPSPS جهش یافته، ثبات ژن
  • نسرین معتمد، فرانک هادی، فردوس رستگارجزی، حسن ابراهیم زاده صفحه 293
    در این پژوهش برای مطالعه پاسخ گیاهچه به شرایط تنش شوری، ابتدا رویانهای رقم زرد زیتون Olea europea c.v zard بر روی محیط MS باغلظت 2/1 کشت و بعد از یک ماه نیمی از گیاهچه ها به محیط MS با غلظت 2/1حاوی 170 میلی مولار NaCl انتقال و به مدت دو هفته در این محیط واکشت شدند. نیمی دیگر از گیاهچه ها در محیط MS باغلظت 2/1 فاقدNaCl واکشت شدند (شاهد). با توجه به وجود ترکیبات مزاحم برای سنجش و بررسی پروتئین در گیاه زیتون روش های مختلفی برای استخراج پروتئین آزمایش شد. پس از استخراج پروتئین کل از گیاهچه تحت تنش شوری و گیاهچه شاهد (در شرایط غیرتنش) غلظت پروتئین با روش برادفورد و اسپکتروفتومتری سنجیده شد. مجموعه پلی پپتیدهای آنها بر روی ژل الکتروفورز دوبعدی، جداسازی و مقایسه گردیدند؛ آشکارترین تفاوتها شامل افزایش بیان سه لکه و کاهش بیان سه لکه پلی پپتیدی بود.
    کلیدواژگان: گیاهچه زیتون، تنش شوری، پروتئین
  • مریم علیزاده، فرزانه صابونی*، شاه صنم عباسی، علی مقیمی، کمال الدین حق بین صفحه 300
    شیکونین (β-آلکانین) رنگیزه نفتوکینونی استخراج شده از ریشه Arnebia euchroma از خانواده Boraginaceae در آسیای شرق در درمان زخمها و عفونتها بسیار کاربرد داشته است. مطالعات نشان داده اند که این ترکیب دارای خواص ضد التهابی و ضد توموری در شرایط in vitro و in vivo می باشد. در این مطالعه نیز تاثیر شیکونین بر سلولهای میکروگلیای فعال شده در in vitro مورد بررسی قرار گرفته و بررسی تغییرات سطح (Nitric Oxide) NO و همچنین میزان آپپتوز سلولی در حضور و غیاب (Lipopolysaccharide)LPS که یکی از فاکتورهای اساسی در القاء التهابCNS می باشد مورد توجه است. میکروگلیا، سلولهای دارای منشاء مونوسیتی مقیم در سیستم عصبی مرکزی هستند که قادر به آزاد سازی انواعی از سیتوکین ها، کموکین ها، نیتریک اکساید و... به منظور تنظیم ارتباط بین نورونی و انواع دیگر سلولهای گلیا می باشند. هنگامی که فعالیت میکروگلیا به دلیل به هم خوردن تعادل پاتولوژیکی مشخصی افزایش می یابد می تواند موجب دژنره شدن نورونی و بیماری های التهابی همچون ایسکمی مغزی، آلزایمر، پریون،MS، پارکینسون، AIDs، تروما و انواع دیگر شود. افزایش میزان NO تولید شده توسط این سلولها در CNS نیزمرتبط با پاتوژنی بیماری های نورودژنراتیو و التهابی در انسان می باشد. عصاره گیاهی Arnebia euchroma موجب مهار ویژه ای در تولید NO و آپپتوز سلولهای تیمار شده می شود که این مهار وابسته به دوز مصرفی شیکونین است. نتایج نشان می دهد که شیکونین در غلظتهای g/mlμ30-10 موجب القاء آپپتوز در این سلولها شده و همچنین در غلظتهای g/mlμ 5-0،1 موجب کاهش مشخصی در تولید NO می شود که این نتایج را می توان به ترتیب، با رنگ آمیزی آکریدین اورنج / اتیدیوم بروماید و با معرف گریس به دست آورد. با توجه به نتایج کسب شده می توان شیکونین را به عنوان ماده ای با منشاء گیاهی دانست که در غلظتهای تعیین شده قادر به کنترل التهاب ایجاد شده در سلولهای میکروگلیا و نیز القاء روند آپپتوز در این سلولها می شود از این رو می تواند به عنوان ترکیبی دارویی در بیماری های نورودژنراتیو مورد استفاده واقع شود.
    واژه های کلیدی:
    کلیدواژگان: شیکونین، Arnebia euchroma، میکروگلیا، NO، آپپتوز، LPS، نورودژنراتیو
  • مریم باغفلکی، فردین شالویی، محمدرضا ایمانپور صفحه 312

    برخی از خصوصیات بیولوژیکی منی فیل ماهی شامل شاخصهای پلاسمای سمینال (ترکیبات یونی و آلی)، اسمولاریته و روابط آنها با تحرک اسپرماتوزوآ مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت یونهای سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم به ترتیب 67/18±88/84، 31/0±33/3، 20/±92/0 و 23/0±78/ میلی مول در لیتر بود. پلاسمای سمینال حاوی 028/±065/0گرم در دسی لیتر پروتئین، 85/7±40/26 میلی گرم در دسی لیتر کلسترول، 04/7±61/20 میلی گرم در دسی لیتر گلوگز بود. میزان اسپرماتوکریت42/±39/2درصد، محدوده pH 49/±75/7 و طول دوره حرکت اسپرم48/72±27/319 ثانیه بود. نسبت سدیم به پتاسیم و کلسیم به پتاسیم به ترتیب 48/25 و 27/0 بود. دامنه اسمولاریته پلاسمای سمینال از 36 تا 96 میلی اسمول بر کیلوگرم بود. روابط معنی دار مثبتی بین برخی از شاخصهای پلاسمای سمینال مشاهده شد که شامل طول دوره حرکت اسپرماتوزوآ با سدیم (764/0r= و 05/0p<)، اسمولالیته با سدیم (742/0r= و 05/0p<)، پروتئین با گلوکز (821/0r= و 01/0p<) بوده است. همچنین روابط معنی دار منفی بین کلسیم و پتاسیم (703/0r=- و 05/0p<)، pH و اسمولاریته (779/0r=- و 05/0p<) وجود داشت. درکل، تفاوت بین ترکیبات پلاسمای سمینال و اسمولاریته در بین ماهیان عمدتا بواسطه تفاوت ترشحات بیضه میان گونه ای می باشد. از نتایج به دست آمده می توان در بهبود روش های نگهداری کوتاه مدت و بلند مدت منی فیل ماهی استفاده کرد.
    واژه های کلیدی:

    کلیدواژگان: فیل ماهی، پارامترهای اسپرم شناختی، پارامترهای بیوشیمیایی، مایع سمینال
  • سیدمحسن حسام زاده حجازی، مهدی ضیایی نسب صفحه 321
    جنس اسپرس دارای حدود 342 گونه می باشد که از نظر مورفولوژی و کاریولوژی تنوع زیادی را نشان می دهد. برای بررسی تنوع کاریولوژیکی از سیستم آنالیز تصویری استفاده شد. بدین منظور بذور 19 جمعیت متعلق به 5 گونه مختلف کشت شد و پس از جوانه زنی بذور از مریستم انتهایی ریشه برای مطالعات کاریولوژیکی استفاده شد. تعداد کروموزومهای پایه در جمعیتهای مورد بررسی 7=x بود و همگی دارای 28 کروموزوم، اما از تنوع کروموزومی قابل توجهی برخوردار بودند که این امر بیانگر وجود تنوع بین گونه ای و درون گونه ای است. دو گونه (6012) O. persica و (6014) O. viciaefolia به ترتیب دارای بیشترین و کمترین ارزش نسبی کروماتین بودند و دو گونه (3026) O. viciaefolia با فرمول کاریوتیپی st2+sm10+m16 و (3396) O. sativa با فرمول کاریوتیپی m28 نیز به ترتیب نامتقارن ترین و متقارن ترین کاریوتیپ (از لحاظ تقارن درون کروموزومی) را نشان دادند. جمعیت (2399) O. sativa با داشتن بیشترین تغییرات بین کروموزومی از نامتقارن ترین کاریوتیپ از لحاظ بین کروموزومی، برخوردار بود. جمعیت مذکور به همراه جمعیت (182)O. sativa برخلاف سایر جمعیتها که در کلاس A قرار گرفته بودند، کلاس B را بخود اختصاص دادند که این امر موید عدم تقارن بین کروموزومی در آنها است. تجزیه واریانس داده های حاصل از اندازه گیری صفات کروموزومی بیانگر اختلاف معنی دار بین جمعیتها از لحاظ کلیه صفات کروموزومی در سطح 1 درصد بود. با توجه به تنوع موجود در جمعیتها، در تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اول و دوم، در مجموع 99 درصد از این تنوع را توجیه نمودند به طوری که در مولفه اول، صفات طول کل کروموزوم و طول بازوی بلند و در مولفه دوم صفات طول بازوی کوتاه، نسبت بازوها و شاخص سانترومری دارای بیشترین اهمیت بودند. در تجزیه خوشه ایبه روش UPGMA (Cophenetic Value: r = 0.73) براساس صفات کاریوتیپی، با برش دندروگرام در فاصله 43/2 جمعیتها در سه گروه متمایز قرار گرفتند که براین اساس جمعیتهای(3026) O. viciaefolia، (281) O. sativa، (6012)O. persica، (2759) O. persica و (242) O. major در کلاس1، جمعیتهای (2399) O. sativa و (2260) O. altissima در کلاس 2 و سایر جمعیتها در کلاس 3 قرار گرفتند. در این بررسی کمترین فاصله(053/0) بین دو جمعیت (2985) O. sativa و (3002) O. sativa و بیشترین فاصله (09/4) بین دو گونه (2260) O. altissima و (242) O. major مشاهده شد. در تجزیه خوشه ایبه روش UPGMA ((r = 0.75 بر اساس دو پارامتر 1A و 2A با برش دندروگرام در فاصله 56/1 جمعیتها از لحاظ تکاملی در سه گروه متمایز قرار گرفتند. بر این اساس جمعیتهای (1586)O. sativa و(3981) O. sativaکمترین مقدار فاصله (278/0) را نشان دادند در حالی که بیشترین فاصله (46/2) بین دو گونه (2260) O. altissima و (1586)O. sativa مشاهده شد.
    کلیدواژگان: اسپرس، تجزیه کلاستر، تتراپلوئید، کاریولوژی
  • وحید زادمجید، محمدرضاایمانپور، محمد سوداگر، علی شعبانی صفحه 333

    در این مطالعه اثرات تزریق هورمون های GnRHa، HCG و عصاره هیپوفیز روی پارامترهای بیوشیمیایی پلاسمای اسپرمی(سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، پروتئین کل، کلسترول وگلوکز) مولدین نرماهی قرمز (Carassius auratus gibelio) مورد بررسی قرار گرفت. هورمون های GnRHa، HCG، و عصاره هیپوفیز با دوزهای تزریقی (10 میکروگرم به ازای کیلوگرم وزن بدن، IU/Kg1500 و 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب) مورد استفاده قرار گرفت. بین غلظت یون سدیم در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0< P)، بطوری که بالاترین غلظت یون سدیم در تیمارهای دوم (GnRHa) و سوم(HCG) مشاهده گردید، (به ترتیب 04 /15± 33/202 و 69/10±66/195 میلی مول در لیتر). بین غلظت یون پتاسیم در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت (01/0< P)، به گونه ای که بالاترین مقدار یون پتاسیم در گروه شاهد اندازه گیری گردید (24/1 ±40/31 میلی مول در لیتر)، اما بین غلظت یون های کلسیم و منیزیم در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0< P). بین میزان پروتئین کل و گلوکز در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0< P)، به گونه ای که بالاترین میزان پروتئین کل و گلوکز در تیمار سوم مشاهده شد (001/0±06/0گرم دردسی لیتر و 04/0±13/0 میلی گرم دردسی لیتر به ترتیب). همچنین بین میزان کلسترول در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت (01/0< P)، به گونه ای که بالاترین میزان کلسترول در تیمارهای سوم و چهارم(هیپوفیز) اندازه گیری شد(001/0±018/0 و 003/0± 020/0میلی گرم دردسی لیتر به ترتیب). در این تحقیق مشاهده گردید که هورمون های مختلف عملکرد متفاوتی روی ترکیبات شیمیایی پلاسمای اسپرمی در ماهی قرمز دارند، بطوری که هورمون(HCG) نسبت به سایر هورمون ها تاثیر معنی داری روی ترکیبات شیمیایی پلاسمای اسپرمی در ماهی قرمز داشت.

    کلیدواژگان: ماهی قرمز، GnRHa، HCG، عصاره هیپوفیز، پارامترهای بیوشیمیایی
  • حسین فتح پور*، غلام حسین مفتاحی، تاجی افروز صفحه 343

    سوسری آلمانی، Blattella germanicaیک حشره آفت فراگیر جهانی است که در منازل مسکونی، بیمارستانها و ساختمانهای تجاری یافت می شود و ناقل انواعی از قارچها، ویروسها و باکتری های بیماری زا می باشد. به دلیل مقاومت روز افزون سوسری ها نسبت به حشره کشهای متداول یکی از راه های مناسب برای کنترل آنها استفاده از شبه هورمونهای جوانی(Juvenoids)، مانند فنوکسی کارب، می باشد. این شبه هورمون جوانی یک کربامات سمی غیر عصبی تنظیم کننده رشد و تولید مثل حشرات است. با توجه به اینکه ماده مزبور سریعا در محیط تجزیه شده و فاقد خاصیت سمی برای انسان است، می تواند برای کنترل حشرات به کار برده شود. در این پژوهش، اثر تماسی فنوکسی کارب روی سوسری آلمانی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، تعدادی ازپوره های این حشره که در اواخر سن پورگی پنجم به سر می برند تحت تیمار غلظتهای مختلف فنوکسی کارب تا زمان رسیدن به سن بلوغ قرار گرفتند. غلظتهای مورد استفادهppm) 10، 1، 1/0، 01/0 و 001/0) با حل کردن این ماده در استون تهیه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که فنوکسی کارب موجب پیدایش افرادی با ظاهر غیر طبیعی به صورت فرخوردگی و پیچیدگی بال، و پوره های غول پیکر می شود. علاوه بر این، حشرات ملانیزه نیز در تمام غلظتها مشاهده شدند و طول مدت زمان سن پورگی ششم نیز با افزایش غلظت فنوکسی کارب افزایش یافت. دوز موثر ((ED50 فنوکسی کارب با استفاده از روش پروبیت برای جنس نر ppm060/0 و جنس ماده ppm034/0 محاسبه شد و دز عقیمی ((SD50 در حشرات نر و ماده به ترتیب ppm011/0 و ppm010/0 به دست آمد. با افزایش غلظت فنوکسی کارب درصد حشرات عقیم افزایش یافت، به طوری که در دو غلظت ppm10 و 1 تمام حشرات عقیم بودند. نتایج نشان داد که ارتباط مستقیمی بین پیچیدگی بال و احتمال عقیمی وجود دارد، اما اختلاف معنی داری بین تعداد پوره های حاصل از کپسولهای تخم بارور حشرات تیمار شده و شاهد مشاهده نگردید.

    کلیدواژگان: سوسری آلمانی، فنوکسی کارب، جونوئید، ED50 و SD50
  • محمد ابراهیم فرآشیانی، مژگان سادات احتشام حسینی، علی صلاحی، داوود شامحمدی صفحه 354
    اگرچه سوسک شاخک بلند سارتا Aeolesthes sarta Solsky یکی از مهمترین آفات درختان میوه، جنگلی و زینتی در ایران و بعضی از کشورهای دیگر می باشد ولی تا کنون محیط غذایی مصنوعی برای آن ساخته نشده است. برای اولین بار در جهان سعی شد که محیط غذایی مصنوعی برای پرورش آزمایشگاهی این آفت ساخته شود. برای این منظور از آب به مقدار70 سانتیمتر مکعب، پودر چوب نارون 20 گرم، مخمر 4 گرم، آگار- آگار 5گرم، هیدروکسی بنزوآت 4/0 گرم، اسید بنزوئیک 3/0 گرم و نیپاژین 3/0 گرم استفاده شد. ترکیبات بالا کاملا با هم مخلوط شده و آب مقطر کم کم به مخلوط اضافه و نهایتا خمیر همگنی بدست آمد. از این خمیر به مقدار 150 سی سی به ظروف مخصوص(ارلن مایر 250 سی سی) ریخته شد و نهایتا ظروف محتوی ماده ی غذایی اتوکلاو شد. سپس لاروهای زمستانگذران و لاروهای جوان در ظرفهای غذا قرار داده شد و ظروف مذکور در آزمایشگاه (درجه حرارت 1±25 سانتی گراد، رطوبت نسبی 70-60 درصد و تاریکی) نگهداری گردید. پرورش لاروهای زمستانگذران در اردیبهشت ماه شروع گردیده و لاروها در شهریور ماه به شفیره تبدیل شد. سر انجام 3-2 ماه بعد حشرات کامل ظاهر شدند. نتایج به دست آمده از این آزمایش با نتایج به دست آمده از مطالعات صحرایی(مشاهدات چرخه ی زندگی آفت در تهران) تقریبا مطابقت داشت. همچنین لاروهای جوان نیز بطور موفقیت آمیز روی محیط غذایی مصنوعی پرورش پیدا کرده و در کمتر از دو سال (22ماه) توانستند چرخه ی زندگی خود را روی محیط غذایی مصنوعی تکمیل نمایند.
    کلیدواژگان: سوسک شاخک بلند سارتا، Aeolesthes sarta، محیط غذایی مصنوعی
  • زهرا مجیب حق قدم، جلال جلالی سندی، سید ابراهیم صادقی، محسن یوسف پور صفحه 363
    فعالیت شکارگری کفشدوزک Oenopia conglobata (L.،1758) به عنوان شکارگر فعال آفات راسته جوربالان از روی درختان مثمر، غیر مثمر و گیاهان زراعی از اکثر نقاط کشور گزارش شده است. به منظور بررسی زیست شناسی کفشدوزک مذکور روی شته Tinocallis saltans Nevsky،1929 در شرایط آزمایشگاهی، مراحل رشدی حاصل از اولین نسل پرورش یافته در آزمایشگاه انتخاب و به طور انفرادی در داخل ظروف پتری در اتاقک رشد نگهداری شد و به طور روزانه زمان تفریخ تخمها، طول دوره رشد و نمو و میزان تغذیه هر یک از مراحل مختلف رشدی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تعداد 6 جفت کفشدوزک برای تعیین میزان تغذیه از شته مذکور و تخمگذاری حشرات ماده انتخاب و در اتاقک رشد قرار داده شدند. کلیه آزمایشهای فوق در حرارت 25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±65 درصد، 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی با تغذیه از شته T. saltans انجام شد. نتایج حاصل از آزمایشهای فوق نشان داد که متوسط طول دوره رشد و نمو هر یک از مراحل رشدی شامل تخم، سنین اول تا چهارم، پیش شفیره و شفیره این کفشدوزک با تغذیه از شته نارون به ترتیب 03/0 ± 4/2، 02/0±13/2، 02/0±13/2، 01/0±93/1،03/0±33/4، 1، 03/0±33/4 روز بود. متوسط تخمگذاری روزانه 84/0±28/30 عدد، متوسط مجموع تخمگذاری به ازای هر حشره ماده در طول عمر 31/92±17/1854 عدد و متوسط طول دوره تخمگذاری 56/2 ±83/60 روز بود. همچنین متوسط تغذیه روزانه برای لارو سن اول69/0± 31/12، لارو سن دوم41/0±46/24، لارو سن سوم67/0± 53/44، لارو سن چهارم 8/0± 02/62 و حشرات ماده 4/0± 16/40 عدد بود.
    کلیدواژگان: زیست شناسی، شرایط آزمایشگاهی، ایران
  • حسین مدنی، ملیحه طالب الحسینی، نارگل احمدی محمودآبادی، پروین محزونی، اکبر وحدتی، شهره مسائلی صفحه 371

    کنگرفرنگی Cynara scolymus L. گیاهی از خانواده کاسنی (Compositae) است که در طب گیاهی استفاده می شود. در این مطالعه تاثیر عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی بر میزان گلوکز، لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرمی در رتهای دیابتی شده با آلوکسان منوهیدرات مورد بررسی قرار گرفت و با داروی ضد دیابتی گلی بنکلامید مقایسه شد. مطالعات بافت شناسی پانکراس نیز انجام گردید. به منظور انجام این مطالعه از 20 رت نر نژاد ویستار بالغ در چهار گروه پنج تایی استفاده شد. به رتهای گروه اول به عنوان گروه شاهد تنها سرم فیزیولوژی تزریق گردید. گروه دوم با دریافت آلوکسان منوهیدرات به میزان mg/kg20 دیابتی شدند. گروه های سوم و چهارم بعد از دیابتی شدن به ترتیب داروی گلی بنکلامید با دوز mg/kg5/0 و عصاره هیدروالکلی کنگر فرنگی با دوز mg/kg300 دریافت نمودند. 48 ساعت پس از آخرین تزریق خونگیری از قلب انجام گرفت و میزان فاکتورهای سرمی اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عصاره هیدروالکلی کنگر فرنگی میزان گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، VLDL و LDL را نسبت به گروه دیابتی به طور معنی داری کاهش داده است و میزان HDL افزایش معنی داری را نشان می دهد (p<0.05). تفاوت میان گروه سوم و چهارم معنی دار نمی باشد و نتایج نشان می دهد که تاثیر عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی در حد داروی گلی بنکلامید می باشد. بر اساس نتایج بافت شناسی نیز عصاره تاثیر معنی داری در افزایش اندازه جزایر پانکراسی، تکثیر سلولی و تعداد سلولها در این جزایر نسبت به گروه دیابتی داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی تاثیر قابل توجهی در کاهش قند خون، لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرمی در رتهای دیابتی شده دارد و همچنین این عصاره می تواند در بازسازی بافت پانکراس آسیب دیده موثر باشد. بنابر این می توان اظهار کرد که عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی دارای اثرات ضد دیابتی می باشد.

    کلیدواژگان: دیابت، کنگرفرنگی، آلوکسان منوهیدرات، گلی بنکلامید
|
  • Atashgahi Z., Ejtehadi H., Zare H. Page 193

    Iran is one of the most important centers of biodiversity in the old world. About 22% of the total 8000 plant species are endemic to Iran. Therefore، study of the flora and vegetation is important. The northern forests of Iran are diverse ecosystems of Euxine-Hyrcanian province in Euro-Siberian region and Holarctic kingdom. Floristic Study of a habitat is valuable for continuing ecological research، management and conservation of plants. Richness and diversity of plants and various forest types in Dodangeh، 80 km to south of Sari، make it a unique habitat to study floristically. The eastern forests of Dodangeh، with the area of about 8000 ha.، is located in the latitude of 36° 07'' to 36° 12'' and longitude of 53° 20'' to 53° 25''. The altitude is varied from 700 to 2010 m. a. s. l. The mean annual precipitation is 741 mm. Plant species collections were performed in May، June and November of 2006. The species were identified and their chorology and life form were determined. The results revealed the existence of 237 plant species، belonging to 10 families of Pteridophytes and 60 families of Angiosperms. Most of species belong to Asteraceae، Lamiaceae and Rosaceae، respectively. According to Raunkiaer’s classification of life forms، hemicryptophytes، geophytes، phanerophytes، therophytes and chamaephytes include 46%، 19%، 17%، 14% and 4% of the total species، respectively. Chorotypes، based on Zohary، showed that most of the species belong to province Hyrcanian and Euro-Siberian-Mediterranean-IranoTuranean regions.

  • R. Taghavizad, A. Majd², H. Nazarian Page 204
    Pollens have various proteins، lipids، vitamins and minerals and their presentation in honey brings valuable properties for them. Recognize the kinds of pollen in honey is critical to determine its quality. It shows also the importance of plants used by honey bee. In this research 10 beehives were established in Sirachal Region، between Karaj-Chaloos road، 40 km after Karaj، with 1500 ha area and the altitudes between 1780 to 2910 m. Some of the beehives were equipped with pollen catcher traps and pollen loads were collected every three days. These pollens and the other ones which extracted from anthers were acetolyzed and mouted on microscopic slides. The comparisons were made on the base of pollen characteristics specialties such as: shape، size، number of pores and furrows on two polar and equator views as well as on surface view and optical section. Pollens were observed، photographed and analyzed by live 3000 software. They were studied with scanning electron microscope as well. Direct observsion of honey bee activities on the flowers were conducted and phenology of the plants were recorded. The results showed that 18 families and 85 species were used by honey bee from May to September. The colors of dominant pollens were respectively yellow، olivaceous، orange، dark brown، light brown، dirty cream، dark cream، lemon، white، red، gray and black، which indicated that the activity of honey bee is based on attractiveness of pollens. According to the color of weight dominant pollens were Berberis vulgaris (yellow، 47. 6%)، Acanthophyllum microcephalum (olivaceous، 23. %)، Crepis sancta (orange، 9. 58%). The most abundant honey bee plants were belonged to Berberidacae، Caryophyllaceae، Asteraceae، Rosaceae and Plantaginaceae، resrectivlely. But Asteraceae، Lamiaceae، Fabaceae، Brassicaceae and Apiaceae were the most various families. The size of them were most brought pollens to beehive small and very small، which indirects that pollinations would increase fertilization chance in these plants. Also، the sulcate، echinate and poly porate pollens were more abundant than other ones، because their transport are easier. The spheric and semispheric pollens (44. 7%) were carried to beehives more then others.
  • Zeinali Yadegari L., Heidari R., Carapetian Page 229

    Soybean (Glycine max) is one of the tropical plants that is also cultivated in temperate regions. Because of the nutritional and medical importance of this crop and its sensitivity to growth medium temperature and vital role of impact biomembranes، the effect of low non-freezing temperature and plants response to it was investigated. Plants were exposed to 15C (cold-acclimated) or 25C (nonacclimated) for 24h، under 250 μmol m-2s-1 photo synthetically active radiations (PAR). Then all plants were exposed to 4C (chilling temperature) for 24h and allowed to recover at 25C for 24h. We analyzed the activity of ascorbate peroxidase (APX) and guaiacol peroxidase (GPX)، electrolyte leakage in leaves and roots. Chilling sensitive soybean plants can be made tolerant to cold by cold acclimation via exposing the plants to nonfreezing low temperatures.

  • A. S. Noori, Kh. M. Kalantari, M. Sharifi, A. Tahernezahd, S. M. Mirtaj Page 237
    To improve agriculture and plant community، factors which influence plant growth especially those which increase resistance and adaptation to harsh environment such as water and nutrient insufficient is important. Vesicular arbuscular mycorrhizae is one of the most common symbiosis which increase the plant adaptation and is useful for adsorbing water and nutrient elements such as P، N، K، etc. This research has been done on 14 plants species in 11 station of Kerman province due to the importance of mycorrhizae and ecological parameters in the field. The concentration of copper and zinc in soil and root، soil texture and pH، biological factors includes colonization percentage، spore numbers in soil، identification of fungi and plants species has been studied. There was a significant difference between soil copper and root zinc in rhizosphere of 14 species. However no significant correlation between soil and root elements was observed but a significant correlation has been observed between colonization percentage and spore number، pH and soil zinc، pH and soil clay. These 14 plant species were belong to 9 different families and 10 plants species had mycorrhizal colonization، 7 fungi species belong to 3 genus has been identified. Further investigation is needed for using mycorrhizal in agriculture and on field where many environmental factors are involved.
  • Sefidkon F., Askari F., Sadeghzadehl., Owlia P Page 249
    Today over than 22000 strains of Salmonella were investigated. Species of medicine resistance were presented due to consuming of Antibiotic in Animals. Genus of Satureja with the Persian name of “Marzeh” consists of 15 species in Iran، 9 of them (S. bachtiarica، S. edmondi، S. sahendica، S. kallarica، S. rechingeri، S. intermedia، S. isophylla، S. atropatana، S. khuzistanica) are endemic. In this research anti-microbial effect and chemical composition of the essential oils of these plants were investigated. The aerial parts of S. bachtiarica، S. edmondi and S. mutica were collected at full flowering stage from habitats in Yazd، Khorassan and Kermanshah provinces، respectively. The plant materials were hydro-distilled in order to obtain their essential oils. The oils were analyzed by capillary GC and GC/MS. The results showed the oil yields of S. bachtiarica، S. edmondi and S. mutica were %2. 15، %2. 31 and %1/0، respectively. Carvacrol (%66. 5) and p-cymene (%15. 2) were characterized in the oil of S. bachtiarica samples. In the oil of S. Mutica، carvacrol (%30. 9); thymol (%26. 5)، gamma-terpinene (%14. 9) and p-cymene (%10. 3) were the main constituents. In the oil of S. edmondi p-cymene (%61. 1)، gamma-terpinene (%9. 6) and thymol (%5. 0) were the main constituents. For study of anti-microbial effect of the oil samples، the oils was diluted by DMSO at %2. 5 and %5 and tested against two kinds of Salmonella paratyphi (A and B) by disk diffusion method. The results of three replicate showed، the oil by concentration of %2. 5 and %5 inhibited the growth of Salmonella paratyphi A at 8 & 11mm (S. bachtiarica)، 8 & 10 mm (S. mutica) and 7 & 11 mm (S. edmondi) and inhibited the growth of Salmonella paratyphi B at (9 & 11) mm، (8 & 12) mm and (6 & 12) mm respectively. The results showed the high anti-microbial effect of these oils. It seems the presence of thymol، carvacrol، P-cymene and gamma-terpinene in these oils caused the strong anti microbial effect of them.
  • Hamedi J., Moghimi H., Abbasi Rohollahi A Page 259

    Clavulanic acid (CA) is a useful antibiotic that is produced by Streptomyces clavuligerus، in conventional agitated and aerated fermenters. This filamentous bacterium is strictly aerobic and very sensitive to shear force. Dissolved oxygen tension (DOT) level and mixing have remarkable effect on CA production. In the present study، the effect of various stirrer speeds and DOT concentrations on CA production by S. clavuligerus DSM738 was investigated. The results showed that the highest CA production (0. 61g/l) was obtained when the DOT was controlled at 20% DOT. The highest CA production (0. 85 g/l) was obtained when the agitation rate was controlled at 700 rpm. When stirrer speed was increased than 700 rpm، the CA production was decreased drastically. In the medium containing more than 20% DOT، more growth of the strain was seen، but the concentration of the antibiotic was decreased. In the media with 200 rpm and DOT 10%، the growth of the strain and CA production was decreased drastically.

  • Tajrishi M.M., Salmanian A.H.*, Mousavi A., Kahrizi D Page 282
    In transgenic plants، the faithful inheritance and expression of transgenes are particularly important properties. In this study analyses were performed on seeds that produced by T0 glyphosate-tolerant rapeseed plants. The T0 generation plants contains a mutated EPSPS gene that has a highly linked with nptII gene. These seed screened on MS medium containing 15 mgL-1 kanamycin and explants with green leaves and expanded roots considered as tolerant plants. Results showed that mutated EPSPS gene expresses in T1 canola plants decrease the harmful consequences of glyphosate. The statistical 2 analysis (p-value 0. 05) revealed that the segregation of the transgenes to T1 progeny suggested a Mendelian pattern as single dominant locus. In molecular analysis، the presence and transcription of EPSPS genes studied by PCR and RT-PCR، respectively. The T1 plants were fully fertile، with no apparent phenotypic abnormalities.
  • Motamed N., Hadi F., Rastgar Jazii F., Ebrahim Zadeh H Page 293
    For study of olive plantlet response under osmotic stress condition، in the first step embryos of the olive cv. Zard were cultured on solid 1/2MS media، after one month، half of the green plantlets were transferred to the solid 1/2MS containing 170 mM Nacl، the plantlets were sub-cultured، after two weak، according to different components of olive plantlets، several methods used to extract total proteins from both plantlets under stress condition and non stress condition. Equal quantity of total protein from both two samples was subjected to 2DE and protein profile of stressed plantlets was compared to non-stressed plantlets. Up and down regulated of polypeptides were interpreted as response of plantlet to the induced stress and the difference in polypeptides profile of plantlet under stress versus control plantlet was also considered. Significant difference were up regulation of three polypeptides and down regulation of three polypeptides.
  • Alizadeh M., Sabouni F., Abbasi Sh., Moghimi A., Haghbeen K Page 300
    Shikonin (β-alkannin) a red naphtoquinone pigment extracted from the groun rhizome of Arnebia euchroma (Boraginaceae) which has been used in East Asia for treating burns، has anti-inflammatory and antitumor effects both in vitro and in vivo. In this study we evaluated the effects of shikonin on activated microglia in vitro and analysis the changes of NO (Nitric oxide) level and percentage of apoptosis in the presence or absence of LPS (Lipopolysaccharide). Microglia، residential monocyte-lineaged cells in the central nervous system، can release a variety of factors including cytokines، chemokines، nitric oxide، etc. to regulate the communication among neuronal and other types of glial cells. when microglia are hyperactiveted due to a certain pathological imbalance، they may cause neuronal degeneration and inflammatory disease such as cerebral ischemia، Alzheimer'' disease، prion disease، multiple sclerosis، parkinson'' disease، AIDs dementia، trauma and others. Elevated level of NO produced with this cells in the CNS also are associated with the pathogenesis of neuroinflammatory and neurodegenerative human disease. The crude plant extract of Arnebia euchroma showed significant dose-dependent inhibition of NO production and apoptosis of treatrd cells. The results showed that shikonin at concentrations >&=10μg/ml induce apoptosis and at concentrations beetwen 0. 1-5μg/ml induce significant reduction in NO level as measured by Acridine orange/Ethidium bromide staning and Griess reagent، respectively. Thus، shikonin may have clinical potential as anti-inflammatory therapeutics in neurodegenerative disease.
  • M. Baghfalaki, F. Shaluei, M. Imanpour Page 312

    Some biological aspects of semen were investigated in the Beluga، Huso huso، by determination of seminal plasma indices (ionic and organic composition)، osmolality and their relationships with spermatozoa motility. The concentrations of Sodium (Na+)، Potassium (K+)، Calcium (Ca2+) and Magnesium (Mg2+) ions were 84. 88±18. 67، 3. 33±0. 31، 0. 92±0. 2 and 0. 78±0. 23 MmL-1 respectively. Seminal plasma contained 0. 065±0. 028 mg/dl protein، 26. 40±7. 85 mg/dl cholesterol and 20. 61±7. 04 mg/dl glucose. Semen spermatocriet was 2. 39±0. 42%، pH 7. 75±0. 49 and duration of spermatozoa movement 319. 27±72. 48 second. The Sodium/Potassium and Calcium/Potassium ratios were25. 48 and 0. 27. The osmolality of seminal plasma ranged from 36 to 96 mOsmol Kg-1. The significant positive correlations were observed between some seminal plasma indices، Na+- spermatozoa motility (r=0. 764، p<0. 05)، osmolality – Na+ (r=0. 742، p<0. 05) and protein- glucose (r=0. 821، p<0. 01). There were also significant negative correlations between Ca2+-K+ (r=-0/703، p<0. 05)، and pH- osmolality (r=-0. 779، p<0. 05). Consequently، variability in the ionic composition and osmolality of seminal plasma of fishes، mainly due to intra-specific differences in testicular secretions. Our data can be used to improve methods for short and long-term storage of Beloga semen.

  • Hesamzadeh Hejazi S.M., Ziaei Nasab M Page 321
    Sainfoins (Onobrychis Adans.، Fabaceae، Faboideae، Hedysareae) are Eurasian perennial herbs. This highly nutritious plant is an important forage crop with comprises approximately 342 species. The germplasm used in this study containing 19 populations from 5 species of Onobrychis genus considered by Karyotypic studies. In this study، the Video Analysis System was used for karyotype analysis. The basic chromosome number was x=7 in all of the populations but their chromosomal variations was very high. According to Stebbins'' categories، the populations number O. sativa (2399) and O. sativa (182) classified to symmetric class of B and others stand to A. The highest VRC was obtained for 6012 and the lowest was obtained for O. viciaefolia (6014) populations. Based on inter chromosomal symmetric، O. viciaefolia (3026) had the most asymmetrical and evolutionary karyotypesis and O. sativa (3396) had the most symmetrical karyotypesis. Based on intrachromosomal symmetric، O. sativa (2399) had the most asymmetrical karyotypesis. The Results of analysis of variance based on unbalanced completely randomized design showed significant differences among the populations for all traits (P<%1). Using principal component analysis، the first two components justify %99 of total variance. In the first component، the total length of chromosome and the length of the long arm، which had the highest coefficients of Eigen vectors، also had the most significant role in total variance. In the second component the feature of the arm ratio، centromer index and length of short arm had the most important part in creating of total variance. By cutting dendrogram resulted from cluster analysis (UPGMA) with Cophenetic value equall to r =0. 73 based on 5 parameters (TL، LA، SA، AR، CI،) in metric distance 2. 43، the populations classified to three classes which certainly the first and the second components had the most significant role in separated classes. The highest distance was obtaind between O. altissima (2260) and O. major (242) that indicates the least affinity between them. The lowest metric distance value was obtained between two populations of O. sativa (2985) and (3002). The diagram of the populations dispersion، based on two first components، the populations were grouped in three separated groups، which agrees with the results of cluster analysis. By cutting dendrogram produced from cluster analysis (UPGMA) with the r =0. 75 based on two parameters (A1 and A2) in metric distance 1. 56، the populations classified to three classes. The highest distance was obtained between O. altissima (2260) and O. sativa (1586) which imply the least affinity between them. There was the lowest distance between O. sativa (1586) and O. sativa (3981).
  • Zadmajid V., Imanpoor M.R., Soudagar M., Shabani A Page 333

    In this study، the effects of hormonal GnRHa، HCG and pituitary extract injection on biochemical parameters of seminal plasma (Na+، K+، Ca+، Mg2+، total protein، cholesterol and glucose) in goldfish (Carassius auratus) males were compared. Fish injected with hormonal GnRHa، HCG and pituitary extract with 10μg kg−1، 1500 IU/Kg−1، 3mg/Kg−1 respectively. There were a highly significant difference of seminal plasma Na+ among treatments (p<0/05)، as the highest value of Na+ observed in GnRHa and HCG treatment (202. 33±15. 04، 195. 66±10. 69 mmol/l respectively). There was a highly significant difference in K+ among treatments (p<0/01) as the highest value of K+ observed in control group (31. 40±1. 24 mmol/l)، but There were no significant difference in Ca+ and Mg2+ among treatments (p>0/05). There was a highly significant difference of seminal plasma total protein and glucose among treatments (p<0/05)، as the highest value of total protein and glucose observed in HCG treatment (0. 06±0. 001 g/dl، 0. 13±0. 04 mg/dl respectively). Also There were a highly significant difference of seminal plasma cholesterol among treatments (p<0/01)، as the highest value of cholesterol observed in HCG and pituitary extract treatment (0. 018±0. 001، 0. 020±0. 003 mg/dl respectively). The present study demonstrated that GnRHa، HCG and pituitary extract have different effects on biochemical parameters of seminal plasma in goldfish، and HCG have more effect on biochemical parameters of sperm than GnRHa and pituitary extract.

  • Fathpour H., Meftahi Gh., Afrooz T Page 343

    German cockroach، Blattella germanica، is a widespread universal pest that is found in residential houses، hospitals and commercial buildings. This insect is a carrier of different kinds of fungi، viruses and pathogen bacteria. Thus، regarding to public health، control of this insect is important. Due to increasing resistance to pesticides، high toxicity of these materials and environmental pollutions، one of the new methods for controlling this insect is application of juvenile hormone analogue، fenoxycarb. This juvenoid is a nonneurotoxic carbamate that regulates insect’s growth and reproduction. Fenoxycarb is degenerated in environment and has no poisonous property for human، so it is widely used for controlling insects. In this study، the contact effect of different concentration of fenoxycarb (0. 001، 0. 01، 0. 1، 1، 10 ppm) has been investigated on late fifth nymphal instar of German cockroach. For each concentration، 20 individual were treated، each experiment was repeated for three times، and for each concentration a group of control was set up. The treatment time was continuing until insects emerged into adults. In this stage، each treated insect was kept separately with untreated opposite mate until the formation of the first egg capsule. The results showed that، juvenoid application was found to be effective in inducing deformation abnormalities، such as divergent، curly wing and giant nymphs. Furthermore، in all concentrations، the melanized individuals were observed and the length of sixth nymphal instar life time was increased with increasing the concentration of fenoxycarb. The effective dose (ED50) of fenoxycarb was 0. 060 ppm and 0. 034 ppm for male and female، respectively. Also، the sterility dose (SD50) of this juvenoid was calculated for male and female 0. 011 ppm and 0. 010 ppm، respectively. With increasing the concentration of fenoxycarb the percent of insects sterility was increased. So، as in 1 and 10 ppm concentration of juvenoid all of the insects were sterilized. The results showed that there is a straight relation between twisting wing and probability of sterility. But there were not any significant differences (p≤ 0. 05) in numbers of nymph produced by oothecaes of treated and untreated insects.

  • Farashiani M.E., Ehtesham Hoseini M.. Salahi A., Shamohammadi D Page 354
    Although Aeolesthes sarta Solsky is one of the most destructive pests of fruit trees، forest and ornamental plants in Iran and other countries، but artificial diet has not made yet for this pest. For the first time in the world، we tried to make artificial diet for this borer. In this regards، Elm''s stem wood powder 16 gr. (unit)، distilled water 70 cc (unit)، acid benzoic 0. 3 gr. (unit)، hydroxy benzoate 0. 4 gr. (unit)، nipagin 0. 3 gr. (unit)، agar- agar 5 gr. (unit) and yeast extract 4 gr. (unit) were mixed together and distilled water was gradually added to get a paste. The paste was placed into the special bowels (Erlenmeyer 250cc، 150 cc of paste into each bowel) and autoclaved. The hibernate and the first instar larvae of A. sarta were putted into the bowels in the laboratory conditions (25‏± 1 C، 60-70% r. h. and no light). Rearing of hibernate larvae began in May and the larvae were pupated in September. After 2-3 months the pupae transformed to adults. The results obtained on laboratorial and field conditions were approximately similar. Also young larvae were reared on artificial diet successfully and molted for two or tree times. They could complete their life cycle on artificial diet in 22 months.
  • Z. Mojib Hagh Ghadam*, J. Jalali Sandi, S.E. Sadeghim., Uosefpoor Page 363
    The predation activity of larvae and adult of Oenopia conglobata (L.، 1758) as a predator of aphids and psyllids of forest، fruit and crop plants has been reported from the most regions of Iran. In order to determine the biology of this lady beetle on ulmus aphid Tinocallis saltans Nevsky،1929 in Laboratory conditions، different developmental stages from the first reared generations selected and were separately kept in Petri dishes. Egg incubation، larval، prepupa and pupa developmental periods and feeding rate were daily registered. Six pairs of lady beetle were selected for determining rate of egg oviposition، pattern of oviposition and adult feeding rate from this aphid. These insects reared in the growth chamber. All of the experiments were preformed under temperature 25، with RH 65± 5، 14/10 h (L. D) periods with feeding upon ulmus aphid. The results of the experiment showed that mean of developmental periods from egg to adult emergence were 2. 4±0. 03، 2. 13±0. 02، 2. 13±0. 02، 1. 93±0. 01، 4. 33±0. 03، 1 & 4. 33±0. 03 days. Mean of dailly oviposition and total of egg laying female adult were 30. 28± 0. 84 & 1854. 17±92. 31 numbers. Means of daily feeding for 1-4 larvae instars and female adults were 12. 31±0. 69، 24. 46±0. 41، 44. 53±0. 67، 62. 02±0. 8 and 40. 16±0. 4 number
  • Madani H., Talebolhosseini M., Ahmadi Mahmoodabadi N., Mahzooni P., Vahdati A., Masaeli. Sh Page 371

    Cynara scolymus L. is a plant from the Compositae family which is used in herbal medicine. In this study، the effects of hydroalchoholic extract of Cynara scolymus، on the amount of glucose، lipids and lipoprotein in alloxan monohydrate diabeties rats were investigated، and compared with galibenglamid as antidiabetic drug. The pancreatic tissues were investigated. In order to perform this study، 20 adult male rats were used، and divided in 4 groups of each five rats. Group 1 served normal control and in each injection received only normal saline. The second group is treated with alloxan monohydrate at a dosis of 20mg/kg. bw. In the 3rd and 4th groups، in addition to alloxan، galibenglamid (0. 5 mg/kg) and hydroalchoholic extract of Cynara scolymus (300mg/kg) were administered respectively. 48 hours after the last injection، blood sampling was performed by cardiac puncture to measure serum factors. The results have proves that the extract of cynara، the level of glucose، cholesterol، triglycerids، VLDL، and LDL، iv comparation with the diabetic groups، is significantly reduced but the level of HDL is increased (p<0. 05). The effect of cynara on all studied factors is evident and is equal to the group of galibenglamid (p>0. 05). The pathological results on damaged tissue shows that the pancreatic islets have grown significantly، the amount of cell proliferation the islets and the rate of cell growth is estimulated in compared with diabetic group. This research has shown that the hydroalchoholic extract of cynara has a reducing effect on glucose، lipids and lipoprotein in the serum of diabetic rats. This extract is very effective in the revitalization of damaged pancreatic tissues. Therefore extract of Cynara scolymus has antidiabetic effects.